259 _روزنامه جام جم

 

 پشت صحنه برنامه "یک صبح تازه "

دوشنبه ها از ساعت ۵/۸ تا ۱۱ صبح موج اف ام ردیف ۱۰۶ مگاهرتز

همراهان یک صبح تازه :
منوچهر والی زاده.مرتضی امرجی. مژگان افروزی.غزل نهانی.گندم اصفهانی  و صادق عبداللهی .

برنامه ای از گروه مطالعات فرهنگی رادیو فرهنگ

 
پشت صحنه راديو فرهنگ
 
 
جام جم آنلاين: مطلع شديم منوچهر والي‌زاده، از گويندگان و پيشكسوتان راديو و دوبله، در برنامه صبحگاهي «يك صبح تازه» كه با محوريت طنز تهيه و توليد مي‌شود، حضور دارد و بخش يك سخن دوست را اجرا مي‌كند.

بخش‌هاي طنز به عنوان يكي از قابليت‌هاي جذاب راديويي همواره مورد توجه برنامه‌سازان راديو بوده است، زيرا نقش قابل توجهي در نشاط و پويايي مردم دارد.

گزارشي كه در پي مي‌آيد، حاصل يك روز همراهي با عوامل اين برنامه صبحگاهي است.

برنامه با اين جمله كنايه‌اي شروع مي‌شود: «اين برنامه‌اي است كه شما را به فكر كردن وا نمي‌دارد».

وقتي امرجي (تهيه‌كننده) موسيقي تيتراژ را پخش مي‌كند، صادق عبداللهي آرام و خونسرد مي‌گويد: «آغاز سخن به‌نام حق. بسم‌الله. سلام صبح شما به‌خير». سپس با تاكيد بيشتر ادامه مي‌دهد: «صبح دوشنبه شما به‌خير. اميدوارم خوب و خوش و سلامت باشيد. امروز هم در خدمت شما خواهيم بود تا ساعت 11 صبح با اين دوستان».

وقتي عبداللهي نام يكايك عوامل برنامه را مي‌خواند، از دو شماره تلفن و سامانه پيامك 30000558 به عنوان راه‌هاي ارتباط با برنامه صحبت مي‌كند.

او در تشريح و تفصيل موضوع «يك صبح تازه» مي‌گويد: «امروز مي‌خواهيم در مورد عيب‌هاي خودمان صحبت كنيم؛ عيب‌هايي كه بعضي مواقع حسن به شمار مي‌آيند اما در زندگي ما يواش يواش تبديل به عيب مي‌شن.مي‌خواهم بگويم هر عيبي داريد با زبان خوش به ما بگوييد. عيب داشتن كه عيب نيست. نگفتنش عيبه! بيايين امروز اعتراف كنيم كه چه مشكلاتي با خودمان داريم. چه عيب‌هايي داريم كه مي‌دونيم داريم اما برطرفش نمي‌كنيم.»

وقتي امرجي موسيقي شاد پخش مي‌كند، عبداللهي صميمانه‌تر از لحظه قبل ادامه مي‌دهد: «بالاخره عيب شما چيه؟! ماكه خودمان كلي عيب داريم. بعضي‌ها چرت مي‌زنن. بعضي‌ها زيادي بيدارن. بعضي‌ها غرمي‌زنن!»

با اشاره دست عبداللهي، امرجي موسيقي ديگري پخش مي‌كند و اين حكايت از هماهنگ بودن تهيه‌كننده با گوينده برنامه است، زيرا مي‌دانند كه در لحظه در مورد چه چيزي و با چه چاشني‌اي صحبت كنند. 

وقتي امرجي ترانه زنده‌ياد غلامحسين بنان را به نام خوشه‌چين پخش مي‌كند، عبداللهي مي‌گويد: «در ساعت 8 و 42 دقيقه و 40 ثانيه شنونده خبرهاي فرهنگي باشيم با اجراي غزل نهاني».

دور از كليشه و اجرا در فضايي صميمي

فرصت را غنيمت مي‌شمارم و از صادق عبداللهي، سردبير و مجري «يك صبح تازه» مي‌خواهم در خصوص بخش‌هاي مختلف برنامه برايم صحبت كند.

او مي‌گويد: «خبرهاي فرهنگي هنري را غزل نهاني اجرا مي‌كند و جا دارد از زحمات گندم اصفهاني كه كارهاي تحقيقاتي برنامه را انجام مي‌دهد، تشكر كنم. همچنين قسمت «طرقه» با هدف بررسي موسيقي‌هاي محلي و سنتي و «ضرب‌المثل‌ها» در بخش‌هاي كوتاه 10 دقيقه‌اي لابه‌لاي برنامه پخش مي‌شود كه احساس مي‌كنم اين بخش‌ها سنگين‌تر از وضعيت عمومي برنامه است و سرعت يك برنامه تفريحي را كم مي‌كند.»

وقتي از عبداللهي درباره انتخاب موضوعات مي‌پرسم، مي‌گويد: «براي انتخاب موضوعات ساعت‌ها فكر مي‌كنم اما في‌البداهه آن را بيان مي‌كنم. در كل اين برنامه ـ كه دو ساعت و نيم طول مي‌كشد ـ يك كاغذ بيشتر ندارم كه سر تيتر خبرهايي را كه مي‌خواهم درباره آن صحبت كنم، مي‌نويسم. اصل برنامه، حرف زدن بر اساس خبرهاي روز است؛ خبرهايي كه مي‌شود با آن شوخي كرد. در حال حاضر، بالاترين نقطه طنز برنامه، پيامك‌هاي مردم است كه به برنامه ارسال مي‌شود. احساس مي‌كنم يكي از رموز موفقيت برنامه، نوع اجراي آن است زيرا از روي نوشته‌اي خاص، متن نمي‌خوانم بلكه براي شنونده‌ها در فضاي صميمي صحبت مي‌كنم و طوري مطالب را بيان مي‌كنم كه براي مخاطب با هر گويشي قابل فهم باشد.»

عبداللهي ضمن اشاره به انسجام و يكدستي برنامه تصريح مي‌كند: «براي ايجاد فضاي شاد با عوامل برنامه نيز شوخي مي‌شود. همچنين براي جلوگيري از فضاي يكنواخت، فاصله‌ها را رعايت مي‌كنيم و هر 15دقيقه يك‌بار مطالب متنوع به صورت طنز بيان مي‌شود.»

او خاطرنشان مي‌كند: «خبرهاي روز و طنزهايي كه اطرافمان هست، در يك صبح تازه مطرح مي‌شود، گاهي نيز جدي‌تر مي‌شويم و مسائل بسيار جدي را بررسي مي‌كنيم اما در حقيقت اين برنامه مجموعه طنز خبري است كه تنها بخش جدي آن، شعرخواني و معرفي كتاب است.»

از عبداللهي درباره همزماني كار اجرا و سردبيري مي‌پرسم، مي‌گويد: «اين كه يك نفر سردبير باشد و همزمان اجرا ي كار را بر عهده داشته باشد، كار را ساده‌تر مي‌كند. به اين ترتيب، قرار نيست اطلاعات بين چند نفر رد و بدل شود و مشكلات را كمتر كرد، نياز به چك كردن نيست  وضمن مشورت با تهيه كننده تصميم مي‌گيريم كه چه چيزي را پخش كنيم.»

وقتي از عبداللهي مي‌پرسم آيا برنامه‌سازان راديو توانسته‌اند به معناي طنز فاخر نزديك شوند، مي‌گويد: «قبل از اين‌كه به طرف طنز فاخر برويم، بايد بدانيم تعريف طنز چيست. طنز، طرح مسائل تلخ به زبان شيرين است. با توجه به مسائل و مصالحي كه در راديو و تلويزيون وجود دارد، ناخودآگاه برنامه‌سازان اين رسانه‌ها به سمت طنز فاخر مي‌روند. البته نمي‌توان از اين نكته گذشت كه آنچه مد نظر مسوولان تلويزيون و راديوست، طنز سنگين‌تري طلب مي‌كند و كمتر مورد استقبال شنوندگان قرار مي‌گيرد، چون شنوندگان راديو بيشتر به دنبال ريتم‌هاي تند و برنامه‌هاي انتقادي هستند.»

خودماني بودن در يك صبح تازه

از مژگان افروزي كه اجراي بخش اشعار را به عهده دارد، درباره نوع لحن و بيان شعرهايي كه در برنامه مي‌خواند، مي‌پرسم. مي‌گويد: «شعر كلام حسي است و نمي‌توان تفكيك كرد كه در بخش‌هاي مختلف روز، آن را به چه صورت اجرا كرد.»

اين گوينده جوان درباره انتخاب شعر‌ها مي‌گويد: «معمولا شعرها را با نظر آقاي عبداللهي انتخاب مي‌كنم. در انتخاب شعرها محدوديتي وجود ندارد. بيش از اين‌كه فكر كنم شعر چه شاعري را بخوانم، شعري را انتخاب مي‌كنم كه محتواي دل انگيزي داشته باشد. ما در سرزميني زندگي مي‌كنيم كه مردم پيوند خوبي با ادبيات برقرار كرده‌اند. ضمن اين‌كه مخاطب ما صاحب درك است و درباره ما قضاوت خواهد كرد.»

افروزي كه كار خود را در راديو با نويسندگي شروع كرده و در شبكه‌هاي راديويي جوان، آشنا، گفت‌وگو و فرهنگ صاحب تجربه است، مي‌گويد: «قبل از اين‌كه بخش «يك لحظه با شعر» را اجرا كنم، از ميان 700 شعر بررسي شده، تنها 30 شعر را براي خواندن انتخاب كردم.»

او كه بخش «معرفي كتاب» را نيز به عهده دارد، ادامه مي‌دهد: «اگر در اجراي اين بخش تپق بزنم دور از ذهن نيست اما در بخش شعر نمي‌توانم تپق بزنم. چون شعر احساس شنوندگان را تحريك مي‌كند و خواندن اشتباه آن براي مخاطب آزاردهنده است. تمام زيبايي شعر به خواندن زيبا و پيوسته آن است.»

گوينده بخش هنري برنامه ادامه مي‌دهد: «حسن آيتم توليدي اين است كه استرس و ترس از تپق زدن كم مي‌شود. همچنين تهيه‌كننده براي انتخاب موسيقي و گوينده براي لحن خواندن زمان بيشتري دارند و ما بهتر مي‌توانيم برنامه‌ريزي كنيم.»

افروزي حسن برنامه «يك صبح تازه» را در خودماني بودنش مي‌داند و مي‌گويد: «من كه در گذشته شنونده اين برنامه بودم اصلا احساس نمي‌كردم استوديويي وجود دارد و كسي پشت ميكروفن صحبت مي‌كند. چارچوب نداشتن «يك صبح تازه» آن را جذاب مي‌كند. لزومي ندارد مخاطب چارچوب كاري برنامه را بداند و اين مهم‌ترين تفاوتي است كه با ديگر برنامه‌هاي روزانه احساس مي‌شود. برنامه‌هاي طنز بسياري در راديو ساخته مي‌شود اما كمتر برنامه‌اي اين حس خودماني بودن را دارد و همه اينها به لحن و اجراي خوب آقاي صادق عبداللهي برمي‌گردد.»

وقتي از افروزي مي‌پرسم بيشتر چه كتاب‌هايي را معرفي مي‌كنيد، مي‌گويد: «ابتدا آثار شاعراني كه شناخته‌تر بودند، معرفي مي‌كرديم ولي در ادامه تصميم داريم كارهاي شاعران جوان و شاعران فارسي زبان كشورهاي همسايه را معرفي كنيم و فكر مي‌كنم براي شنونده‌ها جالب باشد. شعرهاي شاعران فارسي زبان كشورهاي همسايه واقعا زيباست و حيف است كه شنيده نشود.»

افروزي يكي از ويژگي‌هاي اخلاقي عبداللهي را حوصله كاركردن با جوان‌ها مي‌داند و مي‌گويد: «ايشان براي عوامل جوان برنامه بيشتر وقت مي‌گذارند و حوصله به خرج مي‌دهند تا جايي كه معتقدم كار كردن با ايشان لذت بخش است.»

هنر گوينده در حفظ شنونده

وقتي والي زاده آمادگي خودرا براي اجرا اعلام مي‌كند، امرجي (تهيه كننده) موسيقي زيبايي را كه تداعي‌كننده پيوند قديمي‌ها با نسل جوان است، پخش مي‌كند.

امرجي مي‌گويد: «براي بخش «سخن دوست» موسيقي تلفيقي را با در نظر گرفتن: ارتباط بين گذشته‌ها و جوان‌هاي امروزي آماده كرده‌ام. چون معتقدم قديمي‌ها بيشتر موسيقي سنتي را مي‌پسندند و جوان‌ها به موسيقي پاپ گرايش دارند».

بعد از اين‌كه منوچهر والي‌زاده بخش «سخن دوست» را اجرا مي‌كند، از او درباره اجراي اين بخش مي‌پرسم. مثل هميشه با تبسمي كه نشان‌دهنده رضايت او از كار است، مي‌گويد: «متن‌هاي اين قسمت را آقاي عبداللهي نوشته‌اندو از من دعوت كردند در «يك صبح تازه» حضور پيدا كنم و چون از نزديك ايشان را مي‌شناختم و كارهايشان را قبول دارم و سبك نوشته‌هاي ايشان را مي‌پسندم، با كمال ميل پذيرفتم. در اين برنامه آنچه در توانم هست را با حس خوبي بيان مي‌كنم.»

والي‌زاده تاكيد مي‌كند: «بازيگر راديو در درجه اول بايد صدا و بيان خوبي داشته باشد. كار در راديو مشكل است چون تصوير وجود ندارد و گوينده بايد با حس و تمرين مضاعف، خود را به كاراكتر نزديك‌تر كند تا بتواند آن شخصيت را از طريق صدا به شنونده معرفي كند. هنرپيشه اگر يك سطر يا 10 سطر حرف براي گفتن داشته باشد، بايد به نحو احسن آن را اجرا كند، اعم از اين كه نقش مثبت بازي كند يا منفي. مهم اين است كه نقش كاراكتر را خوب اجرا كند و شنونده را پاي راديو نگه دارد.»

لذت كار و داشتن روحيه مناسب

از مرتضي امرجي تهيه‌كننده «يك صبح تازه» از هماهنگ بودنش با آقاي عبداللهي مي‌پرسم. مي‌گويد: «در شيفت پيام همكارهستيم و برنامه نسبتا موفقي را تهيه و توليد مي‌كنيم. به همين دليل تصميم گرفتيم در اين برنامه هم نهايت همدلي و هماهنگي را در عرصه يك برنامه تفريحي و شاد به منصه ظهور برسانيم.»

او كه همكاري خود را با راديو از سال 81 آغاز كرده است، با اشاره به آرم استيشن‌هايي كه در فواصل برنامه پخش مي‌شود، مي‌گويد: «چون در برنامه بخش‌هايي توليدي وجود دارد، به خاطر اين‌كه رشته كلام پاره نشود و شنونده ‌ها بدانند كه برنامه ادامه دارد، ما آرم استيشن را در فواصل برنامه پخش مي‌كنيم.»

وقتي از امرجي درباره انتخاب موسيقي برنامه مي‌پرسم، مي‌گويد: «هر چند مبناي كار پخش موسيقي اصيل، سنتي و ايراني است اما سعي مي‌كنيم براي تنوع از كارهاي فاخر پاپ همچون ترانه استاد نوري و آثار غربي مثل آهنگسازي ريچارد كلايدرمن هم استفاده كنيم. همچنين بنا به موضوعات برنامه از موسيقي‌هاي مرتبط با آن استفاده مي‌شود.»

از اين تهيه‌كننده برنامه صبحگاهي راديو فرهنگ درباره مخاطبان برنامه مي‌پرسم. مي‌گويد: «يك صبح تازه، مخاطبان خودش را پيدا كرده چون در يك برنامه شايد بيش از صدپيام كوتاه دريافت مي‌كنيم و تلفن‌هاي مردمي زيادي داريم. اين برنامه از برنامه‌هاي پر شنونده راديو فرهنگ است.»

امرجي ضمن اشاره به ويژگي‌هاي يك تهيه‌كننده خوب مي‌گويد: «تهيه‌كننده بايد عاشق كارش باشد. علاوه بر اين‌كه ديدگاه حرفه‌اي دارد، بايد از ساخت برنامه‌اش لذت ببرد. با اعضا و عوامل برنامه هماهنگ باشد و اگر روزي روحيه خوب و مناسبي ندارد، آن را به برنامه انتقال ندهد چون شنونده بايد نشاط و شادي را از رسانه دريافت كند.»

زهره زماني

258 _ بی معرفت ها !

 

ورود به این وب برای عموم آزاد است...حتی کسانی که بی نام و نشان می آیند و می روند !

 

معرفت کیلوئی چنده ؟!

 

بعضی ها ذاتاً بی معرفتن.برادرت یا دوستت باشه ، خواهرت باشه..یا حتی خودت باشی !

بی معرفتن...ولی میگن یادمون نبود.دقت نکردیم ..یا از این بهانه های بی پایه !
هرکاری براشون بکنی...میگن ممنون ، اما دروغ میگن. فقط کافیه کاری ازشون بخوای...اون وقت می بینی چند جور بهانه میارن.
هرکی می خواد به خودش بگیره...بگیره. اما اینا دیگه بی معرفتی نیست.گاهی حتی نمک نشناسیه...در هر صورت ...برای دیگران قدم بردار...حتی اگه مثل بعضی ها بی معرفت و قدرنشناس بودن !

257 _ عاشقانه مانند !

 

 

چگونه حکایت کنم...!؟

مرور تو انگار عادت شده
به تو فکر کردن سعادت شده

به یاد همه لحظه های قشنگ
نگاهت که بینم به صد شکل و رنگ

تو و لحظه های پر از رمز و راز
من و این همه عاشقی و نیاز

تو و رفتن و دور گشتن ز من
من و ماندن و خستگی های تن

چگونه حکایت کنم ماجرا
چرا آمدی و...تو رفتی چرا ؟

256 _ سکوت...

 

گاهی سکوت !؟

 

وقتی هر دو ناجار می شویم سکوت کنیم....یعنی پایان حرف زدن ها...و پایان حرف زدن ها ، یعنی آغاز قطع ارتباط ها...

پس فقط خدا حافظ عزیز من...خدا حافظ

255 _ پنجشنبه ها و جمعه ها !

 

 

دوستشون ندارم !!

 

زوری که نمیشه. من هیچ وقت پنجشنبه ها و جمعه ها رو دوست نداشته م و ندارم. انگار این دو تا روز آدم رو از دنیا جدا می کنه. انگار وظیفه ی این دو روز همینه که یه دنیا غم و غصه رو بریزه تو قلب آدم !

نه این که از تعطیلی بدم بیاد..اما این دو روز رو دوست ندارم.حتی زمان تحصیل هم حالم گرفته می شد از این دو روز....همون روزائی که به عشق تو سر و مغز هم زدن راهی مدرسه می شدیم ...یا اون وقتا که ضبط و تمرین و غیره داشتیم !

شاید کارمندا از این دو روز خیلی خوششون بیاد...اما ما که کارمند نبوده و نیستیم انگار می ذارنمون تو منگنه که باید بیکار باشی و چرت بزنی و هیچ برنامه ای هم نتونی برای خودت بریزی !

نو جوون که بودیم به قیافه های کلنگی و خموده می گفتیم : قیافه ت عین بعد از ظهر های جمعه شده...و البته حالا هم بدم نمیاد همینو بگم !

254 _ آرزو

 

 

کاش !

 

کاش مـــی شـــد مهربانی را خرید

کاش مـــی شد بــی وفائی را ندید

کاش می شد چشم جان را باز کرد

تـــا  ز  روی عصه هــا راحت پـرید !