ماجراي اتيكت زدن روي ميوه‌هاي صاحبخانه

صادق عبداللهي 27 دي‌ماه 1327 در تهران به دنيا آمده، او بعد و پيش از انقلاب، نويسنده برنامه‌هاي «صبح جمعه با راديو» بوده است. او مي‌گويد: قبل از انقلاب نام اين برنامه «شما و راديو» بود. يك دوره يك‌ساله تغييراتي دادند و به 4 گروه تقسيم كردند. نام برنامه ما «دوخت و دوز‌» بود. من و ابوالقاسم صادقي كه الان در شبكه جوان است با هم مي‌نوشتيم. از او درباره ايده ساخت برنامه‌هاي طنز راديويي در ايام عيد مي‌پرسيم. عبداللهي اين گونه پاسخ مي‌دهد: طنز رسمي سازمان صداوسيما معمولا «صبح جمعه با شما» بوده است. بعد كه تعداد شبكه‌ها اضافه شد شبكه‌هاي ديگر هم به سمت برنامه‌هاي نوروزي رفتند. اما به صورت سنتي مردم عادت دارند براي برنامه‌هاي طنز سراغ شبكه ايران بروند.

در طول هفته، راديو روي موج راديو پيام است و جمعه‌ها رادیوايران حرف اول را مي‌زند.

هميشه در تعطيلات نوروز، رسانه‌ها براي برنامه‌هاي شاد مناسبتي فكر‌هايي مي‌كردند. تلويزيون برنامه‌هاي مختلف طنز خودش را داشت. مديران راديو هم اين وظيفه را به عهده برنامه صبح جمعه با شما مي‌گذاشتند. پس از انقلاب قرار شد برنامه‌اي مناسبتي براي دهه فجر هم تهيه شود.

اسم اين برنامه «گلبانگ پيروزي‌» بود.

از نظر عبداللهي، سوژه‌هاي طنز از 2‌حالت خارج نيستند يا شخصي‌اند يا اجتماعي. او معتقد است: «طنزنويسان در برنامه‌هاي نوروزي كمتر به سمت مسائل انتقادي اجتماعي مي‌روند. بيشتر به مسائل داخل خانواده‌ها مي‌پردازند. فرار كردن از دست مهمان، يكي از سوژه‌هاي طنزنويسان نوروزي است. البته ما خدا را شكر در ايران چنين چيزي هيچ گاه نداشته‌ايم.»

اين كه خانواده‌اي بخواهد از دست مهمان فرار كند و...

اما در برنامه‌هايمان داستان‌هايي با اين مضامين مي‌نوشتيم.

صاحبخانه روي ميوه‌ها اتيكت مي‌زد تا مهمان وقتي دست مي‌زند حواسش به قيمت‌ها باشد!

آدم بزرگ‌ها جرات نمي‌كردند به طرف بچه‌ها بروند، چون آنها عيدي مي‌خواستند. موضوع عيدي سوژه جذابي بود.

يك زماني كارمندها جيبشان پر بود و مي‌توانستند عيدي بدهند. اما الان عيدي كارمندي با خريدن ميوه تمام مي‌شود.

چاله و چوله خيابان‌ها و ترافيك تا صد سال ديگر هم سوژه‌اند

به گفته عبداللهي، در اين برنامه‌هاي نوروزي از سوژه‌هاي هميشگي هم استفاده مي‌شده است. او مي‌گويد: 80 درصد سوژه‌هاي برنامه‌هاي طنز مشترك است. همان چيزهايي كه 40 سال پيش به طرفشان مي‌رفتيم، الان هم مصداق دارد. مسائلي چون چاله و چوله خيابان، ترافيك و گراني و دلال و مستاجر و رئيس و كارمند و علافي ارباب رجوع هميشه هست. اينها تا صد سال ديگر هم سوژه‌اند.

قبل از انقلاب تراكم خودرو اينقدر نبود. اما باز هم ترافيك بود. آن زمان نمايشي نوشته بودم كه مرحوم منوچهر نوذري بازي مي‌كرد. مي‌گفت ماشينم را دزديدند. رئيس اداره‌شان خونسرد بود. مي‌گفت جايي نمي‌تواند برود. نهايتا تا سر چهارراه مي‌رود. موضوعات آلودگي هوا و دعواهاي زن و شوهري مسائلي است كه هميشه بوده و هست و خواهد بود. برخي سوژه‌ها فصلي‌اند. تابستان كه مي‌رسد، داستان شهريه و معلم و دانش‌آموزان شروع مي‌شود. وزارتخانه اطلاعيه مي‌دهد شهريه نگيريد. مديران مي‌گيرند و والدين هم ناچارند كه بدهند. اما در نوروز نمي‌توانيم زياد از ترافيك بگوييم. چون شهر‌ها خلوت است. بيشتر به مسائل رستوران‌هاي بين راهي، هتل‌ها و مهماني‌ها مي‌پردازيم.

نياز مردم به شاد بودن بيشتر شده است

به اعتقاد اين نويسنده طنز، تعداد مخاطبان برنامه‌هاي راديو نسبت به دهه‌هاي قبل بيشتر شده است.

او مي‌گويد:‌ آن موقع يك شبكه راديو داشتيم و جمعيت كشور 20 ميليون نفر بود. الان 70 ميليون جمعيت داريم و به همان نسبت تعداد شبكه‌هاي راديويي بيشتر شده. اين شبكه‌ها چون خاص هستند هيچ كدام جذابيت شبكه‌هاي عمومي را ندارند. الان نياز مردم به شاد بودن بيشتر از قبل است. جمعيت كه بيشتر مي‌شود، مشكلات هم بيشتر مي‌شود.