تهران در برف !
 

همین که برف می باره / هزاران ماجرا داره

گرفتاری و علافی / همه دارن دیگه کافی

ولی این برف دون دونه / دو میلیون قصه می دونه

از اون روزی که لرزیدی / تا که این برفارو دیدی

 
پریدی داخل برفا / منم خندون بودم اون جا

یه ادم ساختی از برف / به من گفتی تویی بی حرف

نگاهت تا که می کردم / یهو دیدم چقد سردم

تو بر من برف پاشیدی / بدون وقفه خندیدی

تو را در برف بوسیدم / بهشت عدن را دیدم

تو رفتی توی رویا ها / دل من می طپید اما

حالا تا برف می باره / دل من میشه صد پاره